ایها الکـــریم
بعد از یک روز طاقت فرسا خیلی خسته بودم و میخواستم زودتر به خونه برسم.سوار اتوبوس که شدم صندلی کنار پنجره آخرین ردیف اتوبوس رو برای خودم نشون کردم.رفتم و نشستم؛ از همون اول که وارد شدم دخترک منو به خودش جلب کرد.اصلا لوس نبود،در اون چهره معصوم کودکانش بزرگی عجیبی موج میزد.فوقش هشت ساله بود و تنهایی به خانه میرفت.بسته پفک دستش را دانه دانه میخورد.همه منتظر حرکت اتوبوس بودیم که مسافر جدید با بچه اش وارد شد و کنار دخترخانم نشست.
دخترخانم ناگهان بسته پفکش را به سمت پسرک گرفت و به او داد.خیلی جاخوردم.اصلا انتظارش را نداشتم.پسرک هم قبول کرد.برادرش از مردانه به زنانه آمد و با برادر کوچکش سر خوردن پفک دعوا کرد،و من تمام این مدت محو دختر بچه کوچکی شده بودم که به خانه شان می رفت و بسته پفکش را به همین سادگی بخشیده بود.
هنوز هم در این هوای آلوده شهر نفس آدم های مهربان احساس می شود...
هیجگاه نباید آدم ها را از ظاهر قضاوت کرد...
ای کریم اهل بیت
سرچشمه همه بخشندگیها
ماهم میتوانیم مثل شما باشیم؟!
کریم،بخشنده،بزرگوار...
با کریمان کارها دشوار نیست...
+ امام حسن (علیه السلام )
ـ در پاسخ بـه این سؤال که فقرچیست ـ : آزمندى نفس، به هر چیزى. (تحت العقول،225)
++ امام حسن (علیه السلام )
- ۹۴/۰۴/۱۳
سلام
خیلی ممنون
حتمااااا
محتاجیم به دعا