وقتی دلگیر میشی هیچ چیز جز روضه ارباب آرومت نمیکنه ...
ما را اگرچه بازی دنیا خراب کرد
اما به لطف روضه ارباب بهتریم
...
ما را اگرچه بازی دنیا خراب کرد
اما به لطف روضه ارباب بهتریم
...
من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست
این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست
این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است
به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست
منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او
پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست
آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است
بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست
لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد
که جهان، آینه در آینه حیران علی ست
کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است
تا بدانیم کلید در این خانه علی ست
از دم صبح ازل نام علی را می خواند
دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست
++ امام علی علیه السلام و نهج البلاغه در ترازوی قضاوت دیگران
خداوندا
تو میدانی
که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
دلم بین امید و نا امیدی میزند پرسه
می کند فریاد ، میشود خسته
مرا تنها نگذار خدا
امام کاظم(علیه السلام) خانه ی "بشر حافی" رد میشدند،
از کنیز او که جلو در خانه ایستاده بود
سوال کردند:
"صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟"
کنیز گفت:آزاد
امام فرمودند:راست گفتی
اگر او بنده بود،با خدای خود مخالفت نمیکرد...
+ خاندان وحی – تالیف سید علی اکبر قرشی – صفحه 542
+خدایـــا
گفتم دست خالی،زشت است مهمانی رفتن!!
دست پُر آمده ام
دستی پُر از گنـاه،چشمی پُر از امیـد
بمانم یا برگردم؟!؟
بال کسی به اوج هوایت نمی رسد
حتی ملک به گرد دعایت نمی رسد
دسـتان آسمان به بلنـدای آسمان
بر خاک ریشه های عبایت نمی رسد
آقا بدون نور تو حتی فرشته هم
گمراه می شود ؛ به هـدایت نمی رسد
تو چهارمین علی سریر ولایتی
درک زمین به فهم ولایت نمی رسد
فخر گدایی سر کویت همین بس است
صد پادشاه هم به گدایت نمی رسد
ما را غلام حضرت هادی نوشته اند
دیوانگان غیر ارادی نوشته اند
منم پروردگارت
خالقت از ذره ای نا چیز
صدایم کن مرا
آموزگار قادر خود را
قلم را، علم را، من هدیه ات کردم
بخوان ما را...
منم معشوق زیبایت
منم نزدیک تر از تو، به تو
اینک صدایم کن
رها کن غیر ما را، سوی ما باز آِ
...