وقتی بعد از کلی اندیشه،بعد از کلی کلنجار...راضی بشی به اینکه خانه ات را عوض کنی...
واین وسط به خاطر کینه ای که دو صاحبخانه باهم دارند...
تو بشی قربانی و وسایل ارزشمند زندگی ات نابود شود...
چه حسی دارید؟؟! :|
اینه حکایت من و بلاگ و بلاگفا!
من با اعتماد به سرویس انتقال بلاگ وبلاگ بلاگفام رو منتقل کردم
اما ای دل غاقل!
انتقال مطالب نیمه رها شد
و من ماندم و خاطرات چهارسال از زندگیم که به باد رفت
شایدهم تاوان اعتماد به فضای مجازی بود که از مطالبم کپی نداشتم...
و مهم تر از همه یادگاریهای همه دوستهای عزیزیم که اینجا باهم بودیم..
اما باخودم گفتم عیبی ندارد تا اینکه...
نگو بلاگفاهم کینه این انتقال رو به دل گرفته و وبلاگ منو حذف کرده
فهمیدن این موضوع سطل آب یخی بود که روی من ریخته شد
و یا آتشی که در آن پرتاب شدم
اما این آتش،گلستان شدن را بلد نبود و هیچ راه نجاتی نداشت!
و خلاصه من ماندم و یک عالمه حسرت از دست دادن ...دوستای عزیزم...وبلاگهایی که دنبال میکردم و امارشون از صدتاهم گذشته بود
...
و تنها پل ارتباطی من با گذشته!
خلاصه نمیدانم این وسط چه کسی محکومه
اما تاوانش رومن دادم
گفتم تا شماهم بدونید قضیه این پستهایی که شمارشون از 70 شروع میشه چیه
حالا که فکر میکنم می بینم...