فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِکَ
شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۱۲ ب.ظ
طولانی بود ؛خیلی اما از تمامش فقط همین را به یاد دارم...
مکانی که ارامشی عجیب داشت و لذت نگاه الهی را میش د فهمید انگار خود بهشت باشد اما با انکه جایی بی نظیر بود ،ترس داشتم ، غمگین بودم ،دلم تنگ خیلی چیزها بود اما دعای کمیلش یادم مانده ... آنجا همه چیز داشت اما ...
آنجا،صدای اذان توی گوشم بلند می پیچید ،انقدر که وقتی هم از خواب بیدار شدم فرق رویا و حقیقت را نمی فهمیدم... فراق من و دعای کمیل طولانی شده است... آن شب،شب جمعه بود
- ۹۵/۰۵/۰۹
چه شبی...